((بهانه))
به بهانه زندگی آفریده شدیم
به بهانه عشق زندگی می کنیم
به بهانه دوست داشتن عاشقیم
به بهانه بهانه گیری غصه می خوریم
به بهانه بی صبری دوست داریم دنیا تموم شه
به بهانه گریه شب را می خواهیم
به بهانه نا امیدی دوستدار مرگیم
اما هیچ کس فکر نمی کنه که همه بهانه ها به دست خودشه
هیچ کس نمی خواهد بفهمه که همه بهانه ها شیرینن
هیچ کس نمی خواهد بفهمه که این بهانه ها هستند که آدمو زنده نگه میداره
کاش همه می فهمیدن که زندگی یعنی بهانه...
در انتظارت بی قرارم بی تو من عشقی ندارم
بی تو از تنهايی در فرارم بی تو من در کنجی نشينم
از غم غربت بميرم بی تو من همچو برگ خشک کويرم
بی تو من عاشق می مير م بی تو در عشق تو می مانم
می سوزم می سازم
+ نوشته شده در دوشنبه یکم آبان ۱۳۸۵ ساعت 18:38 توسط بابك مجاور
|